کوروش شیطون حوادث در کمینند

  پسرک شیرینم ١٢ روز دیگه ٨ امین ماه زندگی رو طی می کنی و این روزها شیطنت هات بسیار زیاد شده جوری که من و عمه  که ٤ چشمی مراقبت هستیم کم میاریم . این روزها با جدیت تمام سعی در ایستادن داری دستت رو به هر جا می گیری تا بلند شی دیشب با سر خوردی زمین و کلی گریه کردی حال ما هم تا آخر شب گرفته بود امروزم دست به مبل گرفتی که بلند بشی با پیشونی رفتی توی قسمت تخته ای مبل خیلی با سوز گریه کردی دلمون کباب شد. بمیرم برات مادر امیدوارم دیگه شاهد این حوادث نباشم. ٣ روزه یاد گرفتی چهاردست و پا بری. اما معلومه خیلی دوست نداری چون یه کم میری و سعی می کنی بلند شی بابایی می گه احتمالا زود راه می افتی. ولی من عاشق چهار دست و پا رفتنم گلم. با روروئک هم که همه جا می ری. عاشق کنترل و موبایل و لب تاپ و کتاب  هستی. کنترل رو با دو دست می گیری جلوی تلویزیون و دکمه هاشو می زنی و کلی از تغییراتی که ایجاد می کنی شاد می شی. کتاب و مجله و کلا کاغذ هم که اگه دستت بیفته سریع پاره شده و توسط شما نوش جان می شود. با اسباب بازی هات هم فقط وقتی بازی می کنی که وسیله قابل توجهی در دسترست نباشه. جدیدا یاد گرفتی  آسیاب بادی رو خودت روشن و خاموش کنی عاشق دستاتم وقتی می خوای برسونی به دکمه آسیابت. و کاملا هم معلومه که هنوز فاصله رو درست تشخیص نمی دی. این هم یه گزارش تصویری از روشن کردن آسیاب بادیت

دنبال دکمه مورد نظر می گردی

حالا پیداش کردی و سعی داری روشن کنی

روشن شد و کلی ذوق کردی با آهنگشم نا نای می کنی